در بهار فرصت عمر، روزها و شبهایی است به زیبایی «لیلة القدر»؛ بهتر از هزار روز و هزار شب، روزها و شبهایی که جاودانهاند و پلکان جاودانگیاند؛ پرشور و پرنور و پرفیض و پربرکت. چشمهی نور و صفا از بستر وجود آن میجوشد. روزها و شبهایی که میتوان با خواندن نغمهی «معرفت»، شهد «عبودیت» را چشید، و «عرفه» از آن روزهاست. روزی که اکسیر لطف الهی، دلهای زنگار گرفته از گرد و غبار عصیان و غفلت را، زندگی میبخشد.
«عرفه»، روز معرفت است، روز جاودانگی و ابدیت، روز عشق و فرزانگی.
روزی که غبار عصیان و افسار گسیختگی، از قلبها زدوده میشود؛روزی که هنگامهی حضور و شوق «توبه» است. «عرفه»، روزی است که ملایک در عرفات، سبد سبد گلواژههای رحمت الهی و طَبق طَبق شیرینی اجابت در دست، میرسند.
«روز عرفه»، روز عشق است و مهربانی؛ روز بهار فرصتها و هنگام رویش گلستان «رحمت» است.
«عرفه» نگین انگشتری ذیحجه است، نغمهی زیبای شکفتن در باغ صفا و مروه، شعر مشعر دل، صفای «صفا دلان»، مروّت «مروه پویان» و زمزمهی «زمزم نوشان» است.